متن کامل خبر


 
پشتوانه‌های فکری-فلسفی تقابل غرب با انقلاب اسلامی

خلاصه خبر: تفکر دانش – قدرت بر آن است که هر جا دانش است قدرت آنجاست این تفکر تا اینجا ممکن است مشکلی نداشته باشد و بلکه ظاهری قابل قبول داشته باشد اما نکته اینجاست که به این دانش – قدرت اگر ضمیمه کنیم تفکر اراده‌ی معطوف به قدرت ،آنچه نتیجه می‌شود اینست که هرجا قدرت است، اراده ی او حاکم است و نه تنها حاکم است که حق همان است که قدرت پشتوانه اوست .

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر فلاح‌رفیع مسئول نهاد رهبری دانشگاه تربیت‌مدرس ضمن تبریک ایام دهه کرامت و ولادت با سعادت حضرت معصومه «سلام‌الله علیها» و روز دختر در جلسه شورای دانشگاه، در ادامه بحث از مولفه های عقلانیت غربی گفتند: در بحث از مولفه های عقلانیت غربی به مولفه تفکر و باور تسلط بر طبیعت رسیدیم و از اینجا به پدیده ای به نام شرق شناسی. نکته ای که باید یادآور شویم اینست که رویکرد های فکری و فلسفی بیشترین تاثیرگذاری را بر پدیده های اجتماعی و سیاسی دارند. همانگونه که بیشترین تاثیرگذاری در اخلاق و هنر و حتی بخش اقتصادی دارد.به هر حال فکر فلسفی ریشه ای ترین تاثیرات را در همه جوامع بر ساحت‌های مختلف دارد ؛ تاثیراتی پایا و عمیق. از همین جهت لازم است این بخش در نظام آموزش ما به دقت مدنظر قرار گیرد. تفکر انتقادی مبتنی بر اصول منطقی یکی از مهم ترین راهبرد های آموزشی است که باید مورد توجه متولیان آموزش قرار گیرد ؛ از دبستان تا تحصیلات تکمیلی و بلکه قبل و بعد از این مقاطع.

ایشان ادامه دادند: پاره ای از اندیشمندان شرقی اندک اندک به ماهیت شرق شناسی غربیان پی بردند و خود شروع کردند به شرق شناسی از درون .نه شرق به عنوان یک ابژه، بلکه شرق به عنوان یک پدیده. از اولین کسانی که در این زمینه ، دست به قلم زد و ماهیت شرق شناسی را بر ملا کرد.ادوارد سعید متفکر و منتقد فلسطینی الاصل بود.سعید در دانشگاه های هاروارد و پرینستون آمریکا تحصیلات خود را به اتمام رساند و در دانشگاه کلمبیا کرسی تدریس گرفت.

استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس افزودند: از کسانی که در غرب علیه این پدیده افشاگری کرد،میشل فوکو و بحث از تحمیل دیسکورس غربی بر شرق و نیز فریتجف شوون، همچنین رنه گنون از سنت‌گرایان معروف بود. هانری کربن نیز در این زمینه در زمین غربیان بازی نکرد . سید حسین نصر در ردیف کسانی چون گنون بود. همه اینها عقلانیت غرب را در زمینه سیطره بر طبیعت و به تبع شرق شناسی غربیان را برنتافتند. ریشه‌ی پدیده شرق شناسی ترکیبی است از رویکردهای مختلف؛ از یک سو فکر سیطره بر طبیعت که ذکر کردیم و از سوی دیگر تفکر دانش – قدرت و نیز اراده ی معطوف به قدرت، که نیچه آن را مطرح کرد.

حجت‌الاسلام فلاح‌رفیع ادامه دادند: تفکر دانش – قدرت بر آن است که هر جا دانش است قدرت آنجاست این تفکر تا اینجا ممکن است مشکلی نداشته باشد و بلکه ظاهری قابل قبول داشته باشد اما نکته اینجاست که به این دانش – قدرت اگر ضمیمه کنیم تفکر اراده‌ی معطوف به قدرت ،آنچه نتیجه می‌شود اینست که هرجا قدرت است، اراده ی او حاکم است و نه تنها حاکم است که حق همان است که قدرت پشتوانه اوست . قدرت حقانیت هم می آورد . در طول تاریخ هر جا تفکری از پشتوانه قدرت برخوردار بوده در صدر نشسته و حقانیت را از آن خود کرده است . مثال این ادعا تفکرات اعتزالی و اشعری گری در تاریخ خود ماست. هر زمانی حاکمیت حامی اعتزال بود، معتزلیان حرف اول را می زدند به این معنا که حرف خود را بر کرسی نشاندند و هر دوره ای اشعری ها حاکم بودند، همین موقعیت برای آنها پیدا شد و آنها حرف اول را به خود اختصاص دادند و ادعای خود را بر کرسی نشاندند و نوع مردم به آنها تمایل پیدا کردند.

وی اضافه نمود: این حقیقت در شرق و غرب عالم به همین نحو بوده است. به عنوان مثال در غرب گاه حاکمان تفکر کاتولیکی داشتند حرف خود را به کرسی نشاندند و حقانیت را توده های مردم بر آنها می‌دادند و یا آنها حقانیت خود را به مردم تحمیل می کردند و بر عکس هر گاه حاکمان ارتدوکس بودند یا پروتستانیسم، جریان به سمت آنها دور می زد. در ادیان و مکاتب دیگر هم قصه به همین نحو بود. مثال دیگر طب سنتی است. امروز اگر حاکمیتی پیدا شود که طرفدار طب سنتی باشد همان در جامعه جا می‌افتد و طب جدید به حاشیه می رود. اکنون چرا طب جدید حاکم است؛ چون قدرت با آن است. خوب این حرف تا اندازه ای درست است .اما آیا واقعا این به معنای کسب حقانیت است یا بر کرسی نشاندن چیزی است و حقانیت چیز دیگر؟

دکتر فلاح‌رفیع خاطرنشان نمودند: بله ظاهر قصه اینست .اما این واقعیت، لزوماً حقیقت نیست. اینکه قدرت صدرنشینی می آورد شکی در آن نیست؛ «برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است» .اما آیا قدرت حقانیت می آورد. این را ما قبول نداریم .اراده ی معطوف به قدرت هست .اما این به معنای قدرت معطوف به حقانیت نیست. غرب جدید با این بخش دوم کاری ندارد .او فقط به قدرت و به کرسی نشاندن فکر می کند و تسلط به نظر او قدرت منجر به حاکمیت است و حاکمیت خود عین حقانیت است . یعنی به یک معنا غرب به پروژه ی دانش – قدرت و قدرت حقانیت قائل است. و چون غرب قدرت دارد و حاکم است پس حقانیت با اوست. قبلا عرض کردیم ما باید به طور مبنایی غرب را بشناسیم . آنگاه خواهیم دید خیلی از این موضع گیری های غربی ها اگر نگوئیم همه آنها ، نسبت به شرق بطور کلی نه فقط ایران، منبعث از همان نگاه تسلط جویانه و قدرت – حقانیت است.

حجت‌الاسلام فلاح‌رفیع ادامه دادند: امروزه اگر ما می رسیم به برخورد دوگانه غرب ، ریشه در این تفکر دارد که جزئی از عقلانیت غربی است. از کسانی که این پروژه را در عصر حاضر خوب فهمید و در مقابل آن عملاً ایستاد و آن را بر ملا کرد امام خمینی (ره) بود. شما در همین وصیت نامه سیاسی – اجتماعی امام ببینید ، جای جای آن به همان چیزی حمله می کند که پاره ای از روشنفکران و متفکران و اندیشمندان نیز به آن پی بردند. منتهی آنها در صفحه های کاغذ و کتاب به آن حمله کردند ، عده ای از هنرمندان چه غربی و چه شرقی در رمان‌ها، فیلم ها وسریال های خود به آنها حمله کردند هر چند این حملات هم خوب بود و هست، اما موثرترین حمله آن است که در تقابل حاکمیت بحث حاکمیت مطرح شود .امام (ره) این کار را کردند .اولاً بحث را از روشنفکران به توده های مردم آوردند و ثانیاً از کتابها به حاکمیت سیاسی و اجتماعی بردند. بر همین اساس آنها هم به شدت سعی می کنند در عمل در مقابل این تفکر بایستند؛ و حتی دست به ترور بزنند چنانکه ایستادند و کار آنها به ترور و حمایت از تروریسم هم کشیده شد.

ایشان در بخش پایانی سخنان خود گفتند: ما اکنون در جریان برجام کاملاً آن را مشاهده می کنیم. این همان پروژه ای است که مقام معظم رهبری نیز بعد از حضرت امام (ره) با هوشیاری تمام و با حکمت و عزت آن را ادامه دادند و استمرار بخشیدند. بنابراین کاری که در دانشگاه ها باید صورت پذیرد شناخت عمیق این پروژه است و البته نقد منطقی و فلسفی آن.


17 تیر 1398 / تعداد نمایش : 883